نویسندگان
چکیده
این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی و با اتکا به منابع فقهی، حقوقی و علوم تربیتی، مسئولیت کیفری دانشآموزان در جرایم مرتبط با "ارتداد" ناشی از شبهات دینی را واکاوی میکند. یافتههای تحقیق نشان میدهد اجرای حد ارتداد بر نوجوانان دانشآموز فاقد توجیه فقهی است، چرا که اولاً شرایط تحقق کامل جرم ارتداد (بلوغ عقلی، قصد جدی، عنادورزی و اختیار) در این گروه سنی عمدتاً محقق نمیشود. دادههای روانشناسی رشد مؤید آن است که تکامل قشر پیشپیشانی مغز -مسئول قضاوت اخلاقی- تا ۲۵ سالگی ادامه دارد. ثانیاً شبهات دینی دانشآموزان در ۸۹٪ موارد، محصول طبیعی کنجکاوی شناختی، بحران هویت و مواجهه با اندیشههای متعارض است، نه ارتداد عنادآمیز. ثالثاً کاستیهای نظام تربیت مذهبی شامل: روشهای آموزشی حفظمحور (۸۳٪ ساعات درسی)، ضعف محتوای درسی در پاسخ به شبهات روز (فقط ۵٪ محتوای کتب)، صلاحیتنداشتن ۶۵٪ معلمان در مدیریت پرسشهای اعتقادی و فضای سرکوبگر مدارس، به عنوان عامل "مسَبِّب" در شکلگیری اظهارات نسنجیده عمل میکند. این پژوهش با ارائه "الگوی تربیتمحور مسئولیت کیفری"، راهکارهایی چون استتابه تربیتی ۶ ماهه، تفکیک مراتب شبهه، نهادینهسازی کرسیهای آزاداندیشی تنظیمشده و اصلاح قوانین کیفری (تبصره الحاقی به ماده ۲۲۰ ق.م.ا) را پیشنهاد میدهد. نتیجه نهایی آن است که مواجهه با شبهات دانشآموزی باید از مجازات به سمت بازمهندسی نظام تربیت دینی و ایجاد فضای امن پرسشگری انتقال یابد.
اصغر گوهری جمشید - asghargoharijamshid@gmail.com - دانش پژوه سطح 3 حوزه علمیه تهران
کلیدواژهها