نویسندگان
چکیده
این مقاله به بررسی چالشبرانگیزترین مسئله در حوزه مسئولیت کیفری اطفال در نظامهای حقوقی مبتنی بر فقه اسلامی، یعنی معیار و تشخیص "تمییز" میپردازد. در فقه جزایی اسلام، بهطور اجماعی، اطفال نابالغ فاقد مسئولیت کیفری کامل هستند. با این حال، مرحله تمییز (سن تشخیص نیک و بد و درک تبعات اعمال) بهعنوان نقطه عطفی در نظر گرفته میشود که از آن به بعد، طفل میتواند مشمول واکنشهای کیفری خاص (مانند تأدیب) گردد، هرچند مجازاتهای سنگین بزرگسالان اعمال نمیشود. عمدهترین چالش در این حوزه، ابهام ذاتی و فقدان معیار عینی و قابل سنجش برای تعیین دقیق زمان حصول "تمییز" است. این ابهام منجر به تفاسیر قضایی متفاوت، تصمیمگیریهای ناهمگون و در برخی موارد، نقض حقوق کودک میگردد. مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی-توصیفی و با استناد به منابع فقهی (کتاب، سنت، عقل، اجماع)، قوانین موضوعه (بهویژه قانون مجازات اسلامی ایران) و یافتههای علوم تربیتی و روانشناسی رشد، ضمن واکاوی دقیق مفهوم تمییز در متون فقهی و تبیین ملاکهای سنتی و نوین تشخیص آن، چالشهای عملی فراروی قضات و نهادهای قضایی در تعیین مصداقی این مفهوم را مورد تحلیل قرار میدهد. بخش اصلی مقاله بر این فرض استوار است که نظام آموزشی و برنامههای تربیتی رسمی و غیررسمی، نقشی محوری و پیشگیرانه در کاهش بزهکاری اطفال و جلوگیری از تکرار جرم آنان دارند. مقاله استدلال میکند که ادغام مؤثر اصول تربیتی، آموزش مهارتهای زندگی، رشد اخلاقی و حقوق شهروندی در محتوای آموزشی مدارس و برنامههای کانونهای اصلاح و تربیت، نه تنها میتواند به عنوان ابزاری برای پیشگیری اولیه از وقوع جرم عمل کند، بلکه بهعنوان رویکردی اصلاحی-تربیتی جایگزین یا مکمل واکنشهای صرفاً کیفری، در جهت بازپروری اطفال بزهکار و کاهش احتمال بازگشت آنان به چرخه جرم مؤثر خواهد بود. در نهایت، مقاله با ارائه راهکارهایی برای تدوین معیارهای تشخیصی عملیتر برای تمییز و تقویت همکاری بیننهادی (قضایی، آموزشی، بهزیستی) و بازنگری در برنامههای تربیتی نهادهای مرتبط با اطفال بزهکار، بر ضرورت اتخاذ رویکردی جامع، تربیتمحور و کودکمحور در مواجهه با پدیده بزهکاری اطفال تأکید میورزد.
امیر خزائی - amirfhg32@gmail.com - دانش آموخته سطح 2 سفیران هدایت
ولی غلامی - Ghulumiwwly609@gmail.com - دانش آموخته کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه پیام نور شهر ری
کلیدواژهها